یک فنجان زندگی

  • ۰
  • ۰

مهر او

مهر او

زمزمه جویبار بود

درروزهای مکرر خالی

حال

من مانده ام

و خروش یک اقیانوس

  • مهدی یار
  • ۰
  • ۰

من غرورم را مدیون بارانم

هنوز باران را سپاس که پنهان کرد اشک هایم را

باران را سپاس که آبرویم را خرید

تا نفهمند آدم ها که من از تنهایی نیست که قدم می زنم

من زیر باران رفتم تا که آسوده خاطر ببارم بی آنکه بترسم از نگاه کسی

به سلامتی باران که حفظ کرد غرورم را...

  • مهدی یار
  • ۰
  • ۰

سلامتی…

به سلامتی دلایی که واسه هم پرپر میزنن اما همیشه سرنوشت پراشونو قیچی میکنه...

  • مهدی یار
  • ۰
  • ۰

به کسی اعتماد کن که بتواند سه چیز را در تو تشخیص دهد :

1- اندوه پنهان شده در لبخندت را

2-عشق پنهان شده در عصبانیتت را

3-و معنای حقیقی سکوتت را

  • مهدی یار
  • ۰
  • ۰

چهارعنصر فنجونی :-(

تمام اشک های چشمم را به سلامتی تو

نوشیدم....

مستانه عربده می کشم تو را......

آری امشب دوباره مستم...

قلم را به دریا می زنم...

بر روی خاک سجده می کنم...

سرم را به باد می دهم...

مگو که چهار عنصر را نمی شناسی قبلا آتش

گرفته ام......

  • مهدی یار
  • ۰
  • ۰

سلام بچه ها امروز بعد از مدت ها اومدم پیشتون...

اومدم باهاتون حرف بزنم ...حرف دل.....

اومدم  بگم سلامتی اون دوست فاب هم جنسم.....

با کلی ادعا که تهه معرفته منو به مذکرش فروخت.....

اومدم اینجا داد بزنم آآآآآآآآآآآآآآآهای رفیق فاب....

من خدا نیستم که بگم اگر توبه شکستی باز آی....نه...

من میزارمت کنار...چون خودتم میدونی بد کردی....آره گلم

گفتم سلامتیت چه اشکالی داره مگه بی معرفتا سلامتی ندارن؟؟؟

تولدت نزدیکه خواهر سابق بهت پیام نمیدم مطمئن

باش....اما....

ایشالا صد هزار ساله بشی...امیدوارم برنگردی به هیچ وجه....

چون اگه یه روزی برگردی مثه سابق برات نیستم اینو بدون...

خب دیگه یه کمی دلم آروم شد

امیدوارم هرجا هستی خوش باشی....

  • مهدی یار
  • ۰
  • ۰

وقتی روشنی چشمهایت

آنه ! تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت
وقتی روشنی چشمهایت
در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود
با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیت
از تنهایی معصومانه دستهایت
آیا می دانی که در هجوم دردها و غم هایت
و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیت
حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود؟
آنه !
اکنون آمده ام تا دستهایت را
به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری
در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی
و اینک آنه شکفتن و سبز شدن در انتظار توست... در انتظار تو

  • مهدی یار
  • ۰
  • ۰

یک فنجان زندگی

  • مهدی یار
  • ۰
  • ۰

فنجان گرم زندگی

زندگی یعنی من،...

یعنی تو....

پس ببوس و کنار بگذار ...!

هر آن چیزی که عطری جز ما بودن را دارد.

بیا باهم درمیان هوای سرد آدما ...

یه جرعه از فنجان گرم زندگی بنوشیم

  • مهدی یار
  • ۰
  • ۰

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

  • مهدی یار